هنگامی که یک دانشمند پژوهشی اخبار ملی را منتشر می کند و ثابت می کند که می تواند مردم را در زندگی پس از مرگ ردیابی کند، رز راهی برای خروج می بیند و تدی شانس خود را برای رسیدن به آن می بیند. این دو غریبه که هر دو رازهای تاریکی را در خود دارند، برای پیوستن به این کار مسابقه می دهند...
این فیلم داستان وایولت و تئودور را روایت میکند. آنها پس از ملاقات با هم، زندگی یکدیگر را تا ابد تغییر میدهند. آنها با زخمهای احساسی و جسمی گذشته شان دست و پنجه نرم میکنند و متوجه میشوند که حتی بیارزشترین مکانها و کوچکترین لحظات میتوانند معنی خاصی پیدا کنند.
این فیلم داستان وایولت و تئودور را روایت میکند. آنها پس از ملاقات با هم، زندگی یکدیگر را تا ابد تغییر میدهند. آنها با زخمهای احساسی و جسمی گذشته شان دست و پنجه نرم میکنند و متوجه میشوند که حتی بیارزشترین مکانها و کوچکترین لحظات میتوانند معنی خاصی پیدا کنند.
ماکس ( تیلور وینس) نوازندهایست که به مرور خاطراتش میپردازد؛ در سال 1900 یک کارگر کشتی در موتورخانه کودکی را پیدا میکند. او نام 1900 را برای کودک انتخاب کرده و تصمیم میگیرد او را بزرگ کند، اما بر اثر حادثه ای از دنیا میرود. 1900(تیم راث) استعداد خارق العادهای در موسیقی و نواختن پیانو دارد. بر اساس همین علاقه شغل سادهای در کشتی پیدا میکند. او هیچ علاقهای به ترک کشتی و ورود به دنیای خاکی ندارد…
آدام (ایوانز) در تلاش برای شروع دوباره، در حالی که به محله قدیمی خود بازمی گردد، در حالی که برادر مردی که او کشته است به دنبال انتقام است، به دنبال رستگاری می گردد.
هدلی و الیور در پرواز از نیویورک به لندن عاشق یکدیگر می شوند. احتمال پیدا کردن دوباره یکدیگر غیرممکن به نظر می رسد اما عشق شانسی دوباره به آنها می دهد.
ویجی با بخت و اقبال و افسرده از شکست های مداوم در زندگی شخصی و حرفه ای، ناامیدانه در جستجوی آن ثروتی است که می تواند زندگی او را تغییر دهد. اما اگر قدرت بازنویسی سرنوشت او در درون باشد چه؟…